شعري از خودم
امشب
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب - آرام جان خسته چه حالی دارد امشب
نالم زهجرت امشب گریم زدردت امشب - باشدکه جان سپارم درعشق ومهرت امشب
هستم بفکرت امشب مستم زعشقت امشب - باده مرا تو دادی ازشهد نابت امشب
چشمم نخوابد امشب دردم نکاهد امشب - مهمان کن ای عزیزم مرا بخوابت امشب
دستم بدستت امشب چشمم بچشمت امشب - باشد گلی بچینم از بوستانت امشب
سرمست عشقم امشب باده بدستم امشب - با بودنت عزیزم ازغم برستم امشب
در یادم آئی امشب در فکرم آئی امشب - این روشنی چه باشد انگار ماهی امشب
من خسته بودم امشب دلمرده بودم امشب - اما زشوق وصلت دل زنده گشتم امشب
من بی قرارم امشب در فکر یارم امشب - وقت وفای عهد است سر قرارم امشب
دوشنبه 10 مرداد 1390 - 10:18:04 AM